خاطرات بروبکس باحال galaxy


اينو نوشتم تا يه كم به فكر ........
 
خدا : بنده ي من ، نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است
 
بنده : خدايا ! خسته ام ! نمي توانم
 
خدا : بنده ي من ، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان
 
بنده : خدايا ! خسته ام ! برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم
 
خدا : بنده ي من ، قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان
 
بنده : خدايا سه رکعت زياد است
 
خدا : بنده ي من ، فقط يک رکعت نماز وتر بخوان
 
بنده : خدايا ! امروز خيلي خسته ام ! آيا راه ديگري ندارد ؟
 
خدا : بنده ي من ، قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله
 
بنده : خدايا ! من در رختخواب هستم ، اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد
 
خدا : بنده ي من ، همانجا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا الله
 
بنده : خدايا ! هوا سرد است ! نمي توانم دستانم را از زير پتو در بياورم
 
خدا : بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب مي کنيم
 
بنده اعتنايي نمي کند و مي خوابد
 
خدا : ملائکه ي من ! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام ، اما او خوابيده است
 
چيزي به اذان صبح نمانده ، او را بيدار کنيد ؛
 
دلم برايش تنگ شده است ، امشب با من حرف نزده
 
ملائکه : خداوندا ! دوباره او را بيدار کرديم ، امّا باز خوابيد
 
خدا : ملائکه ي من ، در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست
 
ملائکه : پروردگارا ! باز هم بيدار نمي شود
 
خدا : اذان صبح را مي گويند . هنگام طلوع آفتاب است . اي بنده ي من بيدار شو
 
نماز صبحت قضا مي شود ! خورشيد از مشرق سر بر مي آورد
 
ملائکه : خداوندا نمي خواهي با او قهر کني ؟
 
خدا : او جز من کسي را ندارد … شايد توبه کرد
 
خدا : بنده ي من تو به هنگامي که به نماز مي ايستي
 
من آنچنان گوش فرا ميدهم که انگار همين يک بنده را دارم
 
و تو چنان غافلي که گويا صد ها خدا داري

 

+ MaRyAm/GoOoOoD GiRl
یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, .::. 16:59

اینجا چه خبر شده؟؟؟

اول اینکه چرا وب نوا اینا حذف شده؟؟؟!!

دوم اینکه نرگس خواهش میکنم این خاطراتو ننویس....

نوشته هایی که از خودت هس جالب تره....

لطفا ننویس دیگه....

بهت اخطار میکنم..

جانه هرکی دوس داری ننویس...

اصلا فکر خوبی نبود....

لطفا ننویس دیگه........

+ hoora/shiny girl
یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, .::. 13:43

 

فائزه نرودیگه

بابادیگه قول دادیم دعوانکنیم اصلامن باکسی دعواندارم که

فائزه جون همونجورکه گلکسی به گردنه من حق داره به گردنه توهم داره که(خودم نفهمیدم چی گفتم)

درضمن کلا ازفکره توهین کردن به پسراخارج شوحالا به هرکب میخوای توهین کن فقط سعیدم روبیخیال شو

به من هرچی دلت میخوادبگوولی به اون نه باشه دوس خوشملم؟

حالا هم بیا بنویس بینم چی کارا میکنی اصلاکجابودی ماازت بی خبریم یه وقتی یه تکی مسیجی لنگه کفشی چیزی بزن بابادلمون گرفت

نگا یه چی بهت بگم نیای شیرم روحلالت نمیکنم(جمله تازه یادگرفتم)

دیشب تاخوده سپیده دم بیدار بودم اما صبح که خواستم بخوابم داداشم تشریف اورده حالا به من کاری نداشته باشه خوبه

اومده میگه:نرگس نرگس باتوام هوی

میگم کوفت چی میگی کله سحرمن حالم خوب نیس زودبگو

میگه این نت وصله

میگم خب توکه میبینی که چراغ adslروشنه یعنی انقدنفهمی؟

میگه حیف که خوابی فقط بزارمن ظهربیام خونه حسابه تویکی رودارم

گفتم دست به جونم بکنی نت بی نت

دیگه ثبته نام اینترنتی تموم ها

اخه این دیوانه ماروکشت بااین مسابقاتش

اخرشم تامنوبیدارنکردولم نکرد

نشسته پای نت تلفن کنارشه ها

تلفن زنگ میخوره میگه نرگس پاشوبردار

میگم خب کناردسته توئه مردم ازار برشدار دیگهههههه

میگه نچ اینجااتاقه توئه من حقه فضولی ندارم

میگم اره ارواح عمت(البته خودم هم عمه شدم ها)

میگم خب بگومامان ازتلفن توحال جواب بده

میگه مامان دستش بنده

میگم توازکجامیدونی

که دیدم تلفن قطع شد

بابام بودحالابدبختی باخودشم کارداشت ها

چشمتون درکل روزه بدنبینه هروقت منواین داداشم بهم برسیم باهم سرجنگ داریم

دیشب اومده میگه اگه توامرارمعاشت هم مثه زبونت قوی بودعالی میشد

میگم اصلاتومیدونی امرارمعاش یعنی چی؟

بعده 10دقیقه میگه اره دیگه همینکه کارکنی

میگم چیکارکنم؟برم کارگری؟

اخه میدونین همیشه به من حسودیش میشه اخه اون بایدبره درمغازه بابام کار منه ولی من توخونه ام

تولد منواون تویه روزه امااون نامرده همیشه کادوهای تولدش ازمن بهتربوده

امسال واسه من انگشترطلاخریدن واسه اون تفنگ واسه مسابقاتش

پارسال واسه من سرویس طلاخریدن واسه اون ماشین

سال قبلش واسه من لپ تاپ خریدن واسه اون سروسی مبله خونشونوعوض کردن

وقتی من تیزهوشان قبول شدم واسه من سرویس تخت وکمدadidasخریدن دیگه واسه اون چیزی نخریدن

وقتی به بابام میگم چرابه اون بیشترمیدین

میگه خب عزیزه دله بابااون تک پسره

میگم خب چرانیلوفروبه دنیا اوردیم که من تک دخترنباشم

میگه اخه پدره من چقدتولوسی دخترجان خواهربه این خوبی

میگم اره ماشالله همچی خوبی ازسروکلش میباره

خلاصه دیگه اینه زندگی روز مره من

تازه بهتون نگفتم گاهی اوقات منوداداشم متحدمیشیم باهم خواهرمواذیت میکنیم

بعضی موقع هااونوخواهرم منواذیت میکنن

بعضی اوقات هم منوخواهرم که این احتمالش 20%که ماودتاابمون تویه جوب بره

شماکه نمیدونین یه زبونی دارن این خواهروداداشم

مخصوصا داداشم

مامانم به داداشم میگه هرکی نتونه جوابتوبده این نرگس میتونه

زبون داره46گز

خلاصه دیگهfreinds 4 ever

+ NaRgEs/frozen girl
یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, .::. 10:36

معلوم هست اینجا چه خبره؟

مثلا این وب مال خاطرات اردو و خاطرات خودمون بود ولی الان شده کاروانسراو جای دعوا و بحث

والبته بحث سر یه سری موجودات به نام پسر که هیچ کدومشون ارزش این دعواها رو ندارن

تو وب برای خودشون عروسی میگیرن (یادتون نره منم دعوت کنین)

واقعا که.............................................................................................

من که دیگه نیستم اخه میدونین اینجا جای من نیست ! به این توجه کنین میفهمین چرا!

وب باشه مال خودتون( نرگس خانم و اقا سعید)و(نوا خانم و اقا امیر محمد)و احتمالا دو زوج اینده(...........)

اینجا جایی برای من نیست

+ faezeh/golden girl
یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, .::. 1:41

 

حوراجون کجابودی دلم واست تنگید

صفاچطوربود سلام رسوندی؟

راستی پسته قبلی پاک شد چون من باکسی دعواندارم

چراالکی دعواکنیم اوقاتمون تلخ بشه

خب شماهاخوبین؟

منوسعید هم خوبیم

باهم دیگه این وب رونظارت میکنیم کلی هم خوبه واسه خودش

خداروهم شکرمیکنیم

راستی حورا به صفانگفتی بیاد

اخه اینجابدونه اون صفایی نداره

بعدشم مگه قرارنبودبرن مسافرت؟

خلاصه ماهم معلوم نیس کی بریم

من دوس ندارم بااقوامه مامانم برم اخه خوشم نمیادازشون

بعدشم مسافرت طولانی میرن اونا

اماهروقت رفتم قول میدم موبه موهمه خاطراتم روواستون بنویسم

همه هرچی که پیش میاد

الان حوصلم شدیدسریده اخه زنگیدم خونه مریم دوستم بیاداینجاامانبود

درکل هرروز یا من اونجام یااون اینجاست

خلاصه که دخی خوبیه دوسش دارم

حتی اولین ورقه دفترخاطراتم روهم اون نوشته

گفتی دفترخاطرات یادم اومد

امسال دفترخاطراتم روبردم مدرسه نواوحوراخطه کلاس پنجم دبستانشونودیدن

خلاصه میخوام خاطره هایی که دوستام ازاول دفترم واسم نوشتن تویه پست بزارم

به نظرم کاره جالبی میاد

خلاصه دیگه:

freinds 4 ever

+ NaRgEs/frozen girl
شنبه 3 تير 1391برچسب:, .::. 17:42

من اومدم ..............

دیدم گلکسی بدون من صفا نداره...

آقا جاتون خالی امروز رفتم این جلسه گاج...

گفتم خیلی وقته دوستامو ندیدم...(گرچه همین دیشب با مریم طلا عروسی رفته بودیم چه عروسی ای عروس دوماد آمریکایی میرقصیدن معرکه)

رفتیم اونجا دیدم همش برا کنکور و اینجور مذخرفات حرف میزنه

نشستم با صفا حرفیدم....

آخه یه فیلم از اردو جا  مونده بود واسم بلوتوث کرد..

منم یه چن تا عکس واسش بلوتوث کردم البته هرزگاهی هم به حرفای سخنران گوش میکردیم....

دیگه از همه چی حرف زدیم از کلاسا نمره ها خلاصه خیلی خوش گذشت...

امروزم کلاس زبان ماها هم (منو مریم طلا)شروع میشه...

خب دیگه کاری ندارم بای

 

+ hoora/shiny girl
شنبه 3 تير 1391برچسب:, .::. 14:14

 

سلام        ای بابا روزی چندبارسلام میکنم؟

 

 

خب سلام سلامتی میاره دیگه

امروزرفتیم کلاس زبان....

ساعت ده کلاس داشتیم اما مامانم جایی کارداشت گفت بیاباهم بریم منم ساعت9:30رسیدم اونجا

خلاصه یه ده دقیقه ای نشستم بعده کلی احوال پرسی با خانوم فیضی پرسیدم :

انشالله که کلاس مابرگزارمیشه دیگه؟

برگشته میگه راستی خانوم لطفی شماامروز اینجاچیکارمیکنی؟

منومیگی اینجوری

گفتم اخه جناب سعیدی واسمون کلاس گذاشته

گفت واقعا؟یعنی من زنگ بزنم بهشون؟

تودلم گفتم به.ماشالله به این هوش وذکاوت

خلاصه اقاسعیدی گفت بله کلاس دارن جاتون خالی تاساعت ده من اینوسرکارگذاشته بودم...

بهش گفتم راستی خانوم فیضی چهارشنبه شمانبودی نه؟

گفت نه چطور؟

گفتم اخ نبودی ایجاجهنمی بود واسه خودش

گفت چرا؟

گفتم اخه شمانیستی همه کلاس هابهم میریزه

اصلااینجانظم نداره....

خلاصه ایشون خودشوبالا گرفت همچی صاف نشست بالحنی خیلی باکلاس گفت یعنی انقدحضورم مهمه؟

اخی بگردم طفلی بدجورسرکاربود

گاهی اوقات دلم براش میسوزه.....گناه داره به خدا

شمانمیدونین چقدمااینوسرکارمیزاریم

یعنی اسایش نداره این طفلک

یه روز دیگه فقط واسه اینکه اذیتش کنم رفتم مثه کفشای اون خریدم بعدبهش گفت خانوم فیضی انقدکفشاتون قشنگ بودمن رفتم مثه هموناخریدم...

طفلک کلی باکفشاش کلاس گذاشت

جالیبیش اینجاست که فقط همون یه بارپوشیدمشون ها

کلا به کفش بیشترازلباس علاقه دارم زیاد هم کفش دارما

خلاصه ساعت 10:10شدصدف اومد بعدشم اون پسره حسیب

ساعت10:20 شدخواستن امتحانوشروع کنن حالا این حسیب گیرداده بایدخانوم پورعزیزی(مریم)بیاد

اقااخرش مجبورشدم بزنگم خونشون

خانوم کلا یادش رفته بیادکلاسیادش رفته ماامروز کلاس داریم

بعدشم که اومدماامتحان دادیم

کلا از vocabularyهیچی نفهمیدم

جالب اینجاست فقط 4 نفربودیم

منومریم وصدف وحسیب

نیلوفرمشهدبودخودم زنگیدم بهش

محمدرضاچون کلا از نیلوفرخوشش نمیومداین ترم نیومدامتحان بده که بانیلو نباشه

اما حکمته پروردگار نیلوهم نیومداین دوتابازترم دیگه به جونه هم میفتن

مارازپونه بدش میاددرلونش سبزمیشه

تازه اونم چی انقدبچه های خوبی بودیم مراقب نداشتیم اصلا

توکلاس خودمون تنهابودیم ولی صداازکسی درنیومد

امامیان ترم که داشتیم خانوم فیضی وسلطانی هردواومدن سرکلاسمون

این پسراخیلی سروصداکردن شدیدرواعصابم بودن

دیدم هرچی فیضی بهشون میگه ساکت اینانمیفهمن

اقاداغ کردم امپرم زدبالا

جیغ کشیدم:مگه باشمانیستن میگن ساکت باشین

یه دفعه کلاس بی صداشدهمه اروم وساکت امتحان دادن

موقعی که تموم شدخانوم فیضی میگه نرگس تودیگه کی هستی بابا چه ابهتی ایناچه حسابی بردن همه خفه شدن گفتم بله دیگه ماییم

خلاصه دیگه امروز منوصدف باهم اومدن دنبالمون بازمریم وحسیب تنها موندن دیگه

مریم جون میشه بپرسم چی شد امروز؟

یه وقتی ادرس خونشونونداد

اگه داداون خونه روبهروییشون خونه ماست قربونت یه سربزن خوشحال میشیم

خلاصه اگه حرفه زشتی زدبگوبگم اقای اربابی(باباش)(معلم ریاضیم)ادمش کنه

هه

freinds 4 ever

+ NaRgEs/frozen girl
شنبه 3 تير 1391برچسب:, .::. 13:21

 

سلامی دوباره

خب داستانوتااونجاشنیدید که رفتیم الماس شرق

توراه انقدهواگرم بودوماهم که تازه ناهارخورده بودیم دیگه حالمون بدشد...

ولی خداروشکررسیدیم

وقتی رسیدیم اونجا این صفاجون هی دوس داشت خودشو بندازه داخله هرمغازه ای اقا منم که حوصله نداشتم بعدشم زشت بود توهمه مغازه ها برم دیگه منومریم جون(goood girl)جلوجلومیرفتیم اونا پشته سر البته فائزه هم بامابودبعدش نواهم اومد

ماداشتیم واسه خودمون میچرخیدیم که یه دفعه دیدیم حوراومریم طلاباهم غیبشون زد

ای خداهرچی این طرفونگاه کردیم اون طرفونگاه کردیم نبود یعنی کجارفتن؟

بقیه روهم گم کردیم موندیم منونواوفائزه

اقا تیکه خنده دارش اینجابودکه نواترسیده بود منوفائزه بهش میخندیدیم ولی اون فحش میداد

اخه ماداشتیم دنباله اونامیگشتیم حواسمون نبودتاطبقه اخرش رفتیم بالا

دیگه نزدیک بودنواگریش بگیره میگم اخه چراانقدمیترسی؟

میگه اخه اینجاخلوته اگه کسی مارواینجاگیربیاره بلا ملا سرمون بیاره چی؟

دستشومحکم گرفتم گفتم فائزه اماده ای؟

گفت اره

خلاصه الفرار

تاخوده طبقه هم کف دویدیم اخه پله برقی خراب بود

جالبیش اینه هرچی به گوشی حورامیزنگیم جواب نمیده...

خلاصه طبقه هم کف دم دربستنی فروشی پیداشون کردیم

نواجان که نه سلامی نه الیکی هیچی

شروع کرده به جیغ جیغ کردن

که چراماروتنهاگذاشتین

حالا مارومیگی اینجوری

حورا اینجوری

خلاصه این نوامزاحم ندیده اخه کسی هم به مزاحممون نشدکه این اینجوری ترسیده بود

باید یه باربادخی خاله هام بفرستمش بره خیابون طعمه مزاحمتو بچشه...

خلاصه حالا مارسیدیم صفا ومریم گلی نیستن ای خداچیکارکنیم...

زنگیدیم گوشی صفاادرس دادیم اومدن

حالا سره اینکه ازکجاوچه مدل بستی بخوریم دعواست

خلاصه همه بستنی مخصوص میوه ای گرفتیم نشستیم خوردیموراهی شدیم جلودرکه بریم دیگه...

خلاصه رفتیم یه همه منتظرموندیم تابقیه اومدن ازاونجارفتیم خواجه مرادبعدشم برگشتیم خونه هامون البته توراه کلی رقصیدیم حال کردیموتمام

قصه ی مابه سررسید/کلاغه به خونش نرسید

friends 4 ever

+ NaRgEs/frozen girl
شنبه 3 تير 1391برچسب:, .::. 12:0

salam be hame

man chand roz naboodam

nava,narges nemidoonam che etefaghi oftade

ba manam marboot nis ama

hamantor ke be man marbot nis be amir mohamad ham marbot nis

va ye bardige bebiinam khodesho vasat endakhte bahash barkhord jedi mikonam

SaEeD

+ NaRgEs/frozen girl
شنبه 3 تير 1391برچسب:war!, .::. 10:30

 

اقایادتونه این حورا ذوق مرگ شده بود که فیلمه ترن هوایی توکامپیوترش خونده؟

توراه اردوبودیم هندزفری هاتوگوش همه تواحساس بودیم گاهی اوقات این صفاوحوراوفائزه یه اهنگ به قوله خودشون قشنگ پیدامیکردن ماروهم مجبورمیکردن که گوش کنیم بعدشم شروع میکردن به بلوتوث کردن برای هم...

وسطای راه توحالوهوای خودمون بودیم که یهوگفتن فریمان نگه میداریم که صبحانه بخوریم..

من یکی اصلادوس نداشتم پیاده بشم به بقیه هم گفتم پیاده نشیم اوناهم قبول کردن..

اقاتاخبررسید که اونجاپارک داره این حورامارومجبورکرد که بریم پایین ماهم رفتیم..

تارسیدیم حوراوصفاگفتن مامیریم ترن هوایی

هرچی گفتم ای بشینین سرجاتون کله صبح ترن چه خبره ایناگفتن نه که نه

اقاسوارشدن گفتن من ازشون فیلم بگیرم منونواومریم این پایین دلدردشدیم ازخنده

منه بیچاره فیلم هم میگرفتم ها

هیچی دیگه این حورا تاترن حرکت کردشروع کردبه التماس کردن که ترن رونگه دارن دوره اول که چرخیدیه خورده مکس کردبعدحورامیخواست پیاده بشه امادوباره راه افتاد حیف که فیلمشوپاک کردم خداییش کرخنده بود

بعدش که پیاده شدن یک ضده حالی خوردن اساسی ها

دوربین گوشی من hdبودفیلمام توگوشی اونا نمی خوند

اقاحوراوصفارومیگی اینجوری

خلاصه ازاونجاراه افتادیم به طرفه مشهددوباره توراه بزن وبرقص منم که مجلس گرم کن

بعدش رسیدیم مشهدهمه واستاده بودیم وسط اتوبوس تارسیدیم

اول ازهمه رفتیم فیزیکسرا

دم درفیزیک سراگفتن خانوم اکرمی زودتراومده هماهنگ کنه حالا مارومیگی اینجوری

خداییش خودم به شخصه یه تیپی زده بودم...:

شلوارلی چسب.کلاه وکوله قرمز.هدنزده بودم

تاگفتن خانوم اکرمی اینجاست سریعاتیپ عوض کردم

هدزدم کلاهم رودراوردم کلا شدم یه بچه مثبت فقط این شلوارلی خیلی زیادبه تیپه مثبتانمیخورد

اقارسیدیم اونجاخانوم اکرمی اونجا بود

حتما توصیفه خودشیرینی های منوشنیدین قبلا

تارسیدم به خانوم اکرمی بایه لحنه مظلومانه گفتم سلام خانوم

گفت سلام دخترخوبم باز میبینم چشم مارودوردیدی شلوارلی چسب و...

گفتم خانوم تقصیره همین بچه هاست دیگه

دیدیم الان خودشیرینی نکنم ترمه اخرانظباتم خرابه

گفتم خانوم چراشمابامانیومدین اخه انقدشمانبودین بدبوووود

البته ته دلم داشتم ذوق مرگ میشدم ها....

بعدگفت انشالله برگشت باشمامیام...

گفتم ااااا چه خوب اخ جون(تودلم داشتم به خودم لعنت میفرستادم)

تازه اونم چی بروبکس نبودن من داشتم خودشیرینی میکردم اگه میبودن که تیکه بزرگم گوشم بود

خلاصه فیزیک سرا رفتیم به معلم فیزیک قول دادیم که براش گزارش کاربنویسیم....

هیچکس ننوشت اما ازاونجایی که من خودشیرین تشریف دارم نوشتم وتحویله خانوم دادم البته نامردی نکردم گفتم این ازطرفه بروبکس گلکسی بود معلم هم نمره روواسه هممون گذاشت...

بعدشم رفتیم فالوده خوردیم

اخ اخ البته بهتره بگم اح اح

رفتیم فالوده بخوریم پسره داشت شلوارش رومیشست باهمون دستاش برامون فالوده درست کرد

من کلاازاین جورکارا بدم نمیادولی نوالب نزدهمه فالوده روانداخت بیرون فائزه هم به زور خورد

اونجا هم خوش گذشت بعدش ماروبردن رستوران...

اونجا نشسته بودیم نکه من کلا مرض دارم

یه چیزی توجونمه باید یه کخی به بقیه بریزم

نوشابه خودموبازکردم بعدبه نواگفتم بده واست باز کنم

اون طفلک چه خبرداشت دادباز کنم

منم بردمش زیره میز حسابی تکونش دادم

بعدگفتم این باز نمیشه

بعدغذا اوردن نوا میخواست نوشابه روباز کنه

تابازش کرد یه دفعه

بمبببببببببببببببببببببببب

همه سفره رونوشابه برداشت.....

بعدش کلی بهم فحش دادن بروبکس

کلی هم خندیدیم

بعدش رفتیم بیرون تومحوطه نشستیم تابقیه هم بیان

نواگفت کی میاد بریمwc

ازانجایی که هیچکی مثه من فداکارومهربون نیس باهاش رفتم

وقتی برگشتیم خبری ازبقیه نبود...

فقط فائزه نشسته بودرونیمکت

من گفتم بقیه کجان؟

گفت مثکه بازحوراوصفایه پارک پیدا کردن رفتن الاکلنگ وتب واین حرفا

خلاصه مادیدیم اینابرنگشتن اتوبوس داشت حرکت میکرد رفتیم صداشون کردیم اومدن

بعدشم رفتیم به طرفه الماس شرق....

بقیه توپسته بعدی

freinds 4 ever

+ NaRgEs/frozen girl
جمعه 2 تير 1391برچسب:, .::. 20:8

به جانه خودم مریم جون نمیشه تووبت نظربزارم

باورکن هرباراومدم نظربدم مینویسهnot foundخب من چیکارکنم...

این اهنگه وبم حوراخانوم گذاشته...

خیلی زشته اح

خودم عوضش میکنم توغصه نخوردوس خوشملم

راستی خوندی سعید چی نوشته بود؟ازمدیریت مطالب؟ای شیطون

خلاصه دیگه الان اگه حوصله کنم بقیه خاطرات اردو رو مینویسم...

freinds 4 ever

+ NaRgEs/frozen girl
جمعه 2 تير 1391برچسب:, .::. 20:3

نواخانوم ازخداتم باشه والا....خودتم میدونی چرااین حرفاروگفتم....حتمایه چیزی دیدم دیگه

یه بار دیگه فقط یه بار دیگه سر من دادبزنی انچنان بزنمت که دیگه نتونی ......

ولی چاکر مریم جونم هستیم

نواخانوم یادبگیرجنبه داشته باش

مریم جون عزیزم خودت میدونی که من باهات شوخی میکنم باور کن سعیدقصده بدی نداشته فردابیاکلاس زبان بهت رمزشو بدم خودت بخون اصلا چیزه بدی نداره.....

مرسییییی

+ NaRgEs/frozen girl
جمعه 2 تير 1391برچسب:, .::. 16:33

 dg khastam kardi narges chera inkararo mikoniiiiiiiiiiiiiiii???????????!!!!!!!!!!!!!!!!!!

harf dar miyari vase mardom??????????!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

kojay vebemon asheghane bud ke in chizaro neveshtiiiiiiiiiiiiiiiii???????!!!!!!!!!!!!!

haaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa???????????!!!!!!!!!!!!!!

ye bare dg tekrar sheeeeeeeeeeee dore mano bayad khate ghermez bekeshiiiiiiiiiiiiikheyli karet zesht bud hich vaght nemibakhshametttttttttttttttttt..............!!!!!!!!!!!!!

+ nava/emo girl
جمعه 2 تير 1391برچسب:, .::. 15:23

امروز چون ازسعیدجونم بی خبربودم مسموم شدم

حالم انقدبدبود جاتون خالی تشریف بردم بیمارستان یه امپول زدم خوب شدم برگشتم

freinds 4 ever

+ NaRgEs/frozen girl
جمعه 2 تير 1391برچسب:, .::. 14:46

 

اقااین گلکسی قبلی بهتربود اخه قسمته خاطرات اردومون توش بود من الان چیزه زیادی یادم نیس فقط سعی میکنم بهترین قسمتاش که یادمه روبگم....

صبحه روزه چهارشنبه بودفکرکنم....بابروبکس قرارگذاشتیم که یه ربع به شیش اونجاباشیم...یعنی مدرسه باشیم...

یکی ازهمکلاسی هام اسمش اسما.بوددخترهمسایمون منواون امسال تویه سرویس بودیم باهاش قرارگذاشتم که 5:30بیادنبالم...

اماایشون ساعت 10دقیقه به شیش اومداونم بعدکلی زنگ که بهش زدم....

ایشون اومدوبعده 10 دقیقه رسیدیم گفتم الان بروبکس خفم میکنن که چرادیراومدی...

سرچهاراه که رسیدیم ماشین صفااینارودیدم گفتم خب صفاالان رسیده

بعدش تارسیدیم دره مدرسه دیدم نواوحوراهم امدن

همه باهم رسیدیم...

خب بروبکس گروه اردوتشکیل میشداز:

من(نرگس).نوا.صفا.حورا.مریم گلی(gooooood girl)مریم طلا.فائزه.

همینا دیگه(گروه ارازل اوباش مدرسه که جلوبقیه دخترایی ازمابهتریافت نمیشد)

مامدرسمون خوابگاهی هم داشت ماهم که موقعی که خداداشت شانس روبینه بنده هاش تقسیم میکردداشتیم بنده کفشمونومیبستیم واسه همین به ماشانس نرسید...درنتیجه اتوبوسه مابایدتوقف میکردتابروبکس خوابگاهی ازشهراشون برسن...

خلاصه سرتونودردنیارم ماساعت7:30حرکت کردیم...

ناگفته نماند که یه ناظم بداخلاق داریم اسمش خانوم اکرمیه ایشون ازروز قبل تهدید کرده بودن که وای به حالتون اگه ببینم شلوارلی چسب بپوشین یا هدنزنین من میدونموشما....

ماهم که خیلی گوش کردیم همه شلوارلی تنگ اول هدزده بودیم ولی بعدش دراوردیم...

صبح که رفتیم مدرسه انقدترسیدیم ولی وقتی گفتن خانوم اکرمی بامانیس ازخوشحالی بال دراوردیم....

خلاصه داشتم میگفتم

اولاش که راه افتادیم یه همه سره صندلی ها دعواکردیم

اخه همیشه صندلی های اخراتوبوس ماله بروبکس گلکسی بوده

ماتومدرسمون دوتا اول دبیرستا داشتیم بروبکس اون کلاس اومدن گفتن پاشین جای مااینجاست اما ماجلوشون واستادیم نذاشتیم بشینن

خلاصه یکی ازبروبکس اون کلاس مموریشواورد گفت نرگس ازتوگوشیت واسم اهنگ بریزاخه رم ریدر اوردم بترکونیم

گفتم باشه واسش چندتا امریکایی ریختم

بعدرفت گذاشت پرده های اتوبوس روانداختیم شروع کردیم به رقصیدن...

یه دفعه همیون دختره یه اهنگ امریکایی گذاشت گفت مسابقه بینه کلاس ماوکلاس شما

ازهرکلاس باید یه نفرمیرفت میرقصید....

هرکلاس که برنده میشد بهتربودد

یه دفعه دیدم بروبکس منوانداختن جلو گفتن نرگس تومیتونی

اقا ازکلاس ما من رفتم جلوازکلاس اول دیگه مینا اومد

شروع کردیم به رقصیدن

هراهنگی گذاشت باهاش رقصیدم اصلا هم کم نیاوردم

بروبکس کلاس ماپشته اتوبوس بودن کلاس اون جلواتوبوس

صداتشویقا دیگه داشت دیوونم میکردانقدرقصیدیم تارسیدیم پاسگاه مالکی

دوباره همه نشستیم...

بعدکه ردشدیم همه ریختن وسط بعدش مادیدیم شلوغ شدرفتیم جاخوابه کمک راننده نشستیم باهم حرفیدیم عکس گرفتیم خلاصههههه

تاهمین جاشوداشته باشین تامن بقیشوبگم بهتون(توپسته بعدییی)

freinds 4 ever

+ NaRgEs/frozen girl
جمعه 2 تير 1391برچسب:, .::. 14:20

من همین الان به جزخودموعشقم سعید دوتا کبوترعاشق دیگه(دوتامرغ وخروس)پیداکردم

حتما دارین میپرسین کی؟

یادتونه گفتم امیرمحمدونواوبشونوحذف کردن؟

نه نکردن یعنی کردن این دوتا کبوترعاشق واسه خودشون یه وب باهم درست کردن

ازمنوسعید یاد گرفتن اخه میدونین که ماهم یه کلبه عاشقی داریم واسه خودمون لینکش توپست های قبلی هست

حالا میخوام لینکه وبه این دوتا مرغ وخروس روهم بدم بهتون:

http://www.britain.loxblog.com/

فقط بگم نواجون وجنابه امیرمحمدمن بهتون تبریک میگم ایشالا به پای هم پیربشین من اومدم نظربدم نشد البته بازم تلاش میکنم....

مبارکه دیگه حالا دوتا زوج خوشبخت داریم توگلکسی یکی من وسعیدیکی نواوامیرمحمد

حالا اگه مریم جونم به نصیحت سعید گوش کنه بااین حسیب دوس بشه میشیم سه تازوج خوشبخت

اوووووف چه لاوی بترکونیم مااااااااااااااااااااااااااا

freinds 4 ever

+ NaRgEs/frozen girl
جمعه 2 تير 1391برچسب:, .::. 14:1

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
narges ramzesho bede maryam faghat maryam ok?!

ادامـه مطلــب
+ NaRgEs/frozen girl
پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, .::. 17:4

 

اخه خب شیرین عقل جان تقصیره خودته...

بس که گفتی میری کلاس اقارحمان زایی فکرمیکنه تواز اوناشی

واسه همین شمارتومیخواسته که منصرفت کنه اخه به هرحال دوست داره باید ازت مواظبت کنه

شرمنده همه دستشون به حال خودشون نیس من زبونم

خلاصه مریم جون حیف که سعید جونم دعوام میکنه وگرنه غیرت رونشون میدادم یکی میزدم تودهنه پسره ابله اخه میدونی که پسرهمسایمونه...

فکرکن تومیشی عروس همسایمون

میدونی الان داره تودلش چی میگه؟

میگه مریم نرورحمان زایی عشقم منوتنها نزار

یادته منوسعید رومسخره میکردی حالا بکش....

ازاین به بعد توکلاسمون دوتا زوجه خوش بخت دارییییمممممممم

ای صدف بیا که ترکوندم

بیا که مریممون عروس شد هی خدا...

به هرحال من میخوام خطبه عقد بخونم:

اهم

اهم

سرکارخانم مریم .....(فامیلش رو نمیگم)

بنده حاضرم شمارابه عقدجناب اقای حسیب اربابی دراورم؟

بنده وکیلم؟

صدف:عروس رفته گل بچینه

بای بارسوم میپرسم عروس خانوم وکیلم؟

مریم:بهلههههههه

نرگس:چیی چی بله اول باید منوسعید ازدواج کنیم باهم به هرحال بزرگی گفتن

مریم:نخیرم بله......

اقای سعیدی:مبارکه هییلییلییی دس دس دس

حالا اقای سعیدی میاد وسطهاماشالله دستا شله ها

اون عقبیا حال میکننن دستا وجیغا

به قول شاعرمعروف:عروس ودوماد همدیگروندیده بودن حالا که دیدن .....

هه هه

خوانندگان محترم مجلس عروسی واقع درخیابان المهدی موسسه زبانهای خارجی پرتودانش زیره نظره موسسه سیمین تهران دارای اساتید مجرب(مخصوصا خانوم فیضی)

خلاصه شما هم دعوتید

لطفا باحضورخود ماراخشنودنمایید

freinds 4 ever

اها راستی اینم پایین کارت دعوت بنویسین حتما ها

بازبعدا داماددبه درنیاره بگه مریم حق نداری بری پیشه دوستات ها

+ NaRgEs/frozen girl
پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, .::. 16:29

اي نرگس .... نگو كه دلم خونه...........  معلوم نيست چيكار شده بود منم زبونم بند اومده نتونستم بگم براي چي؟ تو و صدفم كه تند تند راهتونو ميكشينو ميرين به شما بايد گفت خوش غيرت  حالم اصلا خوب نيست شب شام هيچي نخوردم با اين كه گرسنه بودم ولي ميل نداشتم صبحم زود بيدار شدم ساعت 7 ديگه نتونستم بخوابم صبحانه هم دو لقمه بيشتر نخوردم دلم هم يه جوريه ديروز خيلي روز عجيبي بود فكر ميكردي داري خواب ميبيني البته بخاطر اين بود كه نميدونستم  بيام كدوم كلاس ،والا مقام يا اون يكي ديگه هنوزم نميدونم  تقصير شماست من ميخواستم برم كه تو و صدف هي منو گيج ميكنين من آخرش ديوونه ميشم باور كن دارم ميميرم از اين فكرا ادمو عذاب وجدان ميگيره(براي اينكه كدوم كلاسو برم) واقعا تصميم گيري سخته.واقعا حالم خوب نيست .راستي اونجوري كه تو نوشتي همه فكرشون راجع به من عوض ميشه  

حال منو اين آهنگ توصيف ميكنه  (البته مخاطبش خداست ) بعضي قسمتهاشم نيس

 

هنوزم راه برگشتن به روز روشنو دارم
اگه از این شب تاریک یه جوری دس بردارم
هنوزم ردپای من تو برفای زمستونه

کمک کن سایه ی وحشت جونیمو قوروق کرده                                                                                                                                                                           تو تاریکی مطلق یه روزی راهو گم کردم
کمک کن باصدای تو به دنیای تو برگردم

یه راهی پیش روم وا کن دوباره فکر آغازم
میخوام پیروزشم اینبار به این دشمن نمیبازم
از این دوری از این زندون از این زنجیر بیزارم
چه کاری با خودم کردم چرااااااااا سردرنمیارم
سر در نمیارم

 

 

 

ولي چرا اينكارو  كرد بگو

+ MaRyAm/GoOoOoD GiRl
پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, .::. 14:11

اقا جاتون خالی دیشب رفتیم کلاس زبان....

انقدخندیدیم که بعدش من میخواستم برم عروسی خسته بودم...

اولش که اقای سعیدی همیشه دیرمیاد...

مثلا ما7:20کلاس داریم ایشون زودتشریف بیارن 7:45 میان وگرنه همون 8 میان

حالا خوبه باز یه پسرهست توکلاسمون بیشتر نیس...

راستی دیشب همون پسره به مریم شماره داد

شرمنده مریم جون نتونستم نگم....

اخه میدونی اشکالش اینه که نه قیافه این پسره به این کارا میخوره نه مریم جونه ما

اخه مریم طفلک حتی یه تارموشم دیده نمیشه همه ازباحجابی این به وجداومدن

اما دیگه کاره شدنی شد

راستی دیشب سره کلاس بحث شدازنت

نوبته من که شد جنابه والا مقام پرسید:

شما از اینترنت چه استفاده هایی میکنی؟

گفتم وبلاگ ویاهو

گفت وبلاگ داری گفتم اره

گفت لینکش روبده....

یه دفعه مریم هم گفت منم دارم

اقای سعیدی(جناب والا مقام)گفت بیا لینکشو پای تخته بنویس

اقا هیچی منم لینکه خودمو مریم رو نوشتم....

مریم میگه نرگس حواست باشه چیزی (منظورش چیزای بده)ننویسی مستر بیاد بخونه

گفتم حواسم هست توهم مواظب باش....

بعدش اقای سعیدی داشت فرقه phonetic &stress&intonationروبرامون بگه شروع کرد به اصفهانی حرفیدن

ما مونده بودیم بخندیم یا گریه کنیم

اخه لهجه شیرینه اصفهانی روخیلی بدصحبت میکرد

اخرشم مریم جون شماره روگرفت حالا اومده بیرون رنگ از رخسارش پریده

میگم چی شده میگه بهم شماره داد

میگم خاک توسرت چراگرفتی؟

میگه خب شما چرا منو بااون تویه کلاس تنها میزارین اخه؟

تازه مریم میگه بهم گفت شمارتو بده

بازخوبه مریم گوشی نداره

صدف میخواست مارو بخندونه میگه خب مریم جون شماره خونتونو میدادی دیگه

اقا هیچی دیگه این بود ازداستانه دیشب

freinds 4 ever S&N

+ NaRgEs/frozen girl
پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, .::. 11:47

یادمه یه بار تومدرسه زمانی مریمgooooood girlغرق دردنیای نت شده بود

بهش گفتم مریم جون اگه گفتی این چیه؟msnمیگه خب معلومه دیگه ام msn explorerمیگم مریم تو حالت خوبه؟این مخفف اسمه منوتووصفاست

m:maryam

s:safa

n:narges

اقاهیچی بعدش کلی خندیدیم

من یکی ازتیکه کلام های باحالم اینه:اوه چه باکلاس(لفظه باکلاس خیلی قشنگ تلفظ میشه همه دوس دارن یادبگیرن ازجمله سوفیا دخترعمم)

من که طرفداره پروپاقرص زبانه انگلیش هستم یه معادل واسش اختراع کردم که حتی معلمه زبانم نتونست بفهمه معنیش چیه؟اینم معادل:

what with klass

خلاصه قراره اینو به دیکشنری اضافه کنم درایندهههههه

یه بار دیگه سرکلاس زبان نشسته بودیم نیلوفر دوستم اومد رو کتابم یه چیزی نوشت

این نیلوفرخانووم تومسابقات خوش نویسی رتبه اوردن

بعد مریمgoood girlرو کتابم نگاه کرده میگه اح چه بدخط

منم میگم اره اولا من موندم این نیلوفر چه جوری مسابقات خوش خط نویسی رتبه اورده

تا اینوگفتم همه زدن زیره خنده که مسابقات خوش خط نویسی دیگه چه صیغه اییه؟

خلاصه یه بار دیگه اون جمله بالا بود(what with klass)اونو به معلمه زبانم میگم

میگه این چیه دیگه؟

میخواست بگم این جمله من دراوردیه گفتم این کلمه خود من دراوردیه

freind s 4 ever S&N

+ NaRgEs/frozen girl
پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, .::. 11:12

حورا اخه تویه دفعه چت شد؟

اخه این گلکسی که بی توصفایی نداره

البته اون صفا جونه که بدونش اینجا صفایی نداره....

حورا برگرد دیگه...من منتظرم...

این نوا و امیرمحمد هم با هم به هم زدن فکرکنم اخه هردوشون وبشونو حذف کردن....

امیراومده تووبم نظرداده که امیدوارم خوشبخت بشین(منظورش منوسعید بودیم)بعدشم گفت که باورش نمیشه که یه روز مجبوربشه بره.....امابایدبره....

رفتم وبه نوا دیدم بله ایشونم وبشوحذف کرده....

کاش یکی بود اشتیشون میداداخه من درک میکنم دونفرکه همدیگرومیخوان سخته ازهم جدابشن...

خلاصه دیگه دعامیکنم که برگردن....امین

حورا توهم لوووس نشو دیگه اح بیای ها

اگه نیای شیرم روحلالت نمیکنم(تریپ مادرانه برداشتم)

مگه قرار نشدبااین وب به یاده هم باشیم....؟اون فائزه خانووم رفته برنگشته صفا هم که نیس نواهم که دیگه بریده مریم فقط فکره اپ وبه خودشه

حالا من تنهامممم

حالا من تنها تنهام تنها تنها وبی توهیچم مینویسم بی توداغونه دلم...

ا

اینکه اهنگه رامین منتظری بود که

من سرم به جایی خورده دیگه شرمندههه.

freinds 4 ever S&N

+ NaRgEs/frozen girl
پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, .::. 11:0

 

حورا جون درسته من دارم از مدرستون میرم ولی گلکسی که میام

اینجا تا همیشه باهمیم واسه همین میگم friends 4 ever

خلاصه به قوله تومن نباشم دیگه کسی نیس که بهتون حال بده

کسی نیس یکی روگیربیاره بهش بخندین...

کسی نیس واسه معلما خودشیرینی کنه امتحانا کنسل بشه...

خلاصه کسی نیس که خانوم اکرمی(ناظم بداخلاقه)به مامانش بگه که نرگس خیلی دخترخوبیه...

اخه خداییش تاصدای پای خانوم اکرمی میومد من سریع هدمومیکشیدم جلومیگفتم بچه ساکت باشید دیگه

اوووووووه واسه خودم انتظامات سالن بودم ولی همیشه همه کارومینداختم گردنه عایشه طفلک

خلاصه دیگه به قوله شاعر:

من اگه نباشم کی واسه همیشه تورومیخندونه کی نمیشه خسته

کی ریاضی رونمیفهمه کی واسه یخمک قرمز خودشو میکشه

کی میره مسابقات داستان نویسی انگلیش کی رتبه میاره...

به حرفای من گوش ندین کلا حرفام چرته خودمم میدونم...

خلاصه انقده خوشحالم اخه دیگی ساله دیگه لازم نیس زیاددرس بخونم

بادرس خوندنه کم نمره بالا میارم دقیقا مثه پارسال...

کلی هم بابروبکس رسالتی خوش میگذرونیم...

خودتونم که میدونین دبیرستان رسالت ماشاالله معروفه ما میریم اونجا بروبکس روادم کنیم...

خصوصا این شری چندوقته مامانش اینا جلوشو ول کرده بودن منم دیدم وضعش خرابه باهاش قهرکردم..

بعدش خودش اومد اشتی کرد دیگه...

دیگه فعلا اوضاع بروقفه مراده

freinds 4 ever

+ NaRgEs/frozen girl
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, .::. 17:55

من برای تو خیلی خوشحالم که داری میری

چون تو خیلی هم درس نمیخوندی یعنی درس خوندن رو دوست نداشتی

به هر حال همه از رفتن تو ناراحت میشن

ولی خب باز یادشون میره

 دیگه کسی تو گلکسی نمینویسه

دیگه کسی به خاطر یخمک قرمز خودشو نمیکشه

دیگه کسی تو داستان نویسی رتبه نمیاره

دیگه کسی نمیگه من که هیچی درس نخوندم

دیگه کسی تو اردو به ما حال نمیده

دیگه کسی خودشیرینی واسه معلم ها نمیکنه

در ضمن دیگه کسی...

+ hoora/shiny girl
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, .::. 13:37

اقااول سلام دوم خداحافظ...

من رفتم کارنامه روگرفتم وچون همیشه خانوم پورکاظم درواردکردن نمره ها مشکل داشته یه اعتراض هم نوشتم(فقط واسه احتیاط ها)

بعدشم رفتم دبیرستان رسالت ثبت نام نموده بنده روباافتخارقبول کردن حتی بدونه پرونده هه

هیچی دیگه یادتونه روز اخرمدرسه هایه اهنگی میخوندم میگفتم:

توسفرکردی به سلامت/تومنوکشتی به خرییت/دیگه حرفه جدایی نباشه/دیدارماباشه به قیامت

دیروز شهرزادزنگیده میگه نری جون کدوم مدرسه میری گفتم میام پیشه شما طفلک داشت ذوق مرگ میشد...(صرفاجهت اطلاع:من به شهرزادمیگم شری جون اون به من میگه نری جون)

من نمیدونم بااینکه معدلم انقدافتضاح شده چراانقدخوشحالم

یکی ازدلایلش اینه که من یه دوستی دارم اسمش مریمه این مریم اینجا نه یه مریمی که از بچگی باهاش بزرگ شدم امسال میرم پیشه اون درس بخونم(مدرسه اونا)

تازه اون مدرسه ای که میرم یه همه دوست اونجادارم...

اینم اسامیشون:مریم.ملیکا.شری(شهرزاد).شکیبا.نسیم.نجمه.....

دیگه یادم نمیاد

ولی خدایی تعریف ازخود نباشه چون من اصولا ادم اجتماعی هستم همه باهام دوستن....

freinds 4 ever

+ NaRgEs/frozen girl
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, .::. 12:19

حوراجون تبریک میگم بهت عزیزم

بالاخره فیلمت پیداشد...

باباخب دوربینه گوشیه من hd8واسه همین فیلمای ماله من توگوشی شمابازنمیکرد دیگه...

من فیلم دیگه اردو که اهنگ میخوندیمو میخوام

ماله من کمه زمانش یکی نوابیشتربوود زمانش

راستی فرداساعت چندمیرین کارنامه بگیرین؟

خدابخیرکنه نمره هاموون

freinds 4 ever

+ NaRgEs/frozen girl
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, .::. 3:21

نرگس جون این وبلاگ عمومیه خواهش میکنم متن آهنگای  شخصی تو اینجا نذار

برو تو وب خودت اینجور چیزا رو بذار

البته با عرض معذرت نارحت نشی ها

چون قراره از فردا صفا هم نتش وصل شه

آفرین بچه خوب

+ hoora/shiny girl
سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, .::. 23:32

یه خبر خوش دارم برا صفا و خودم:

اون فیلمی بود تو اردو قسمت ترن هوایی که نرگس با موبایل خودش ازمون فیلم گرفت

تو موبایل هامون نمیخوند درسته نه؟؟

ولی من دیروز داشتم مموریمو مرتب میکردم (تو کامپیوتر) فایل اینو باز کردم...

یهو دیدم ترن هواییه اومد!!!!!!!

فقط ده بار دیدمش یک ضرب..

مخصوصا اونجایی که از مرده خواهش میکنم که نگهش داره!!      

واقعا بمب خنده ست اون قسمتش باید منو ببینی

باورت نمیشه امتحانش کن

+ hoora/shiny girl
سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, .::. 23:26

میخوام از این به بعد متن اهنگایی که دوسشون دارم روبراتون بزارم دوس جونام...

اون که یه وقتی تنها کسم بود

تنها پناه دل بی کسم بود

تنهام گذاشت و رفت از کنارم

از درد دوریش من بی قرارم

خیال میکردم پیشم میمونه

ترانه عشق واسم میخونه

خیال میکردم یه همزبونه

نمی دونستم نامهربونه

با اینکه رفته اما هنوزم

از درد عشقش دارم میسوزم

فکرو خیالش همش باهامه

هر جا که میرم جلو چشامه

دلم میخاد تا دووم بیارم

رو درد دوریش مرحم بزارم

اما نمیشه راهی ندارم

نمیتونم من طاقت بیارم

 

 

این اهنگه اونی که یه وقتی امین حبیبی ست خیلی قشنگه من هروقت دلم میگیره بهش گوش میدم....

توصیه میکنم دانلودش کنین درسته قدیمیه ولی خب بازم قشنگه...http://s1.picofile.com/file/7106431177/amin_habibi_bi_gharar.rar.html

اینم لینکه دانلود:

متن و تکست آهنگ و ترانه من کجای زندگیتم از حمید عسکری آلبوم کما ۳

من کجای زندگیتم

مگه مال من نبودی مگه عاشقت نبودم

مگه تو هرچی که گفتی من موافقت نبودم

مگه تو هر کاری خواستی من بخاطرت نکردم

حالا چی شده میگی برم دیگه برنگردم

من کجای زندگیتم توکه تو قلب منی

نذار دستاتو بگیرم تو هنوز عشق منی

بذار شک کنم بتونی که ازم دل بکنی

یه خبر بده بدونم که هنوز فکر منی


مگه مال من نبودی مگه عاشقت نبودم

مگه تو هرچی که گفتی من موافقت نبودم

مگه تو هر کاری خواستی من بخاطرت نکردم

حالا چی شده میگی برم دیگه برنگردم

من کجای زندگیتم توکه تو قلب منی

نذار دستاتو بگیرم تو هنوز عشق منی

بذار شک کنم بتونی که ازم دل بکنی

یه خبر بده بدونم که هنوز فکر منی

اینم لینکه دانلود:http://maniranmangril.parsfa.com/post-285453.html

+ NaRgEs/frozen girl
سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, .::. 19:20

سلام

اگه میبینین یکم حوصله دارم واسه اینه که ظهرباسعیدم چتیدم....

ولی درکل امروز یکی ازبدترین روزای عمرم بود...

1-نه ساعت بی خبری ازعشقم(که حوداث دیگه نیز ازاین ناشی میشه...)

2-گیج رفتن سرم وخوردن سرم به میز...

3-گوش پاکن روکرده بودم توگوشم توفکره سعیدبودم یه دفعه دیدم گوش پاک کن خیس شد...

بلههههههه گوشموخونی کرده بودم

جاتون خالی الانم یه درده گوش حسابی دارم...

4-دعواباخواهرم:اخه گیرداده بودچراگریه میکنی؟رواعصاب بودشدید

5-نزدیک بودبسوزم:دستم خوردبه سماور....

خلاصه دیگه کلا امروز اینجوری بوود

خداروشکرکلاس زبان لغو شد وگرنه بااین حالم چجوری جنابه والامقاموتحمل میکردم؟

تازه اونم اینترویو داشتیم امروزخدایا شکرت...

فرداشب معلوم نیس فاینال داریم به سلامتی تموم کنیم این ترمویانه

راستی جهته اطلاع منومریم جونgooooood girlباهم یه کلاس میریم....

الانم دیگه داریمi1کتابهinterchangeسبزوتموم میکنیم که بریمi2

خلاصه دیگه...

freinds 4 ever

+ NaRgEs/frozen girl
سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, .::. 18:39

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد







="center"> صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد